English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4059 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
current carring U انتقال یا هدایت جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stream line U خط هدایت جریان
input of current U تغذیه و هدایت جریان
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
lead U هدایت
total conductivity U هدایت کل
conductance U هدایت
navigator U هدایت گر
navigators U هدایت گر
conduction U هدایت
steerage U هدایت
leads U هدایت
transduction U هدایت
guidance U هدایت
leading U هدایت
direction U هدایت
electric conduction U هدایت الکتریسیته
conductivity U ضریب هدایت
guided U هدایت کردن
enlightened U هدایت شده
admittance U هدایت فاهری
conning tower U برج هدایت
canalization U هدایت در مسیر
superconductivity U فوق هدایت
managements U هدایت یا سازماندهی
management U هدایت یا سازماندهی
leading line U خط هدایت هواپیما
leading marks U نشانههای هدایت
commutate U هدایت وتغییر
conductivity U قابلیت هدایت
guide U هدایت کردن
dirigible U قابل هدایت
bus bar line U سیم هدایت
directing U هدایت کردن
operating stand U اطاق هدایت
conning U هدایت کردن
avigation U فن هدایت هواپیما
conned U هدایت کردن
con U هدایت کردن
direct U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
directed U هدایت کردن
directs U هدایت کردن
rede U هدایت کردن
navigate U هدایت کردن
navigated U هدایت کردن
steerable U هدایت کردنی
navigating U هدایت کردن
conducted U هدایت کردن
afferent conduction U هدایت اورانی
afferent transmission U هدایت اورانی
navigates U هدایت کردن
conduct U هدایت کردن
conducts U هدایت کردن
convect U هدایت کردن
hydraulic conductivity U هدایت ابی
image line U هدایت تصویر
fire direction U هدایت اتش
directors U هدایت کننده
convey U هدایت کردن
conduction U هدایت گرم
conductible U قابل هدایت
steering U هدایت کردن
joysticks U سکان هدایت
joystick U سکان هدایت
director U هدایت کننده
conduction U هدایت تنظیم
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
conveying U هدایت کردن
heat conduction U هدایت حرارتی
conductibility U قابلیت هدایت
conveys U هدایت کردن
guide way U مسیر هدایت
heat conductivity U هدایت حرارتی
undirected U هدایت نشده
conveyed U هدایت کردن
cons U هدایت کردن
conduction velocity U سرعت هدایت
conductance U میزان هدایت
conduct of fire U هدایت تیراندازی
ionic conduction U هدایت یونی
direction U هدایت رهبری
template U ریل هدایت
conductive U قابل هدایت
electron conduction U هدایت الکترون
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
guides U هدایت کردن
templates U ریل هدایت
laser guidance U سیستم هدایت لیزری
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
fire direction net U شبکه هدایت اتش
conducted U هدایت کردن بردن
fire direction center U مرکز هدایت اتش
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
guded missile U موشک هدایت شوند
high conductivity U قابلیت هدایت زیاد
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
dredging ladder U هدایت کننده سطل
guideway U شیار هدایت کننده
photoconductivity U قابلیت هدایت نور
conduct U هدایت کردن بردن
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
conducting staff U ستاد هدایت کننده
trafficking U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
magnetic permeance U مقدار هدایت مغناطیسی
directed net U شبکه هدایت شده
directed exercise U تمرین هدایت شده
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
conductance U مقدار هدایت واقعی
channelising island U سکوی هدایت کننده
traffics U تجارت هدایت شده
directing staff U ستاد هدایت کننده
direction center U مرکز هدایت عملیات
fire control U کنترل یا هدایت اتش
fire direction U هدایت کردن اتش
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
direction U مسیر هدایت کردن
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1انتقال قطعی
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
1offshoring
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com